خاطره ۱
هر وقت با او از ازدواج صحبت میكردیم لبخند میزد و میگفت: "من همسری
میخواهم كه تا پشت كوههای لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت
آزادسازی قدس است." فكر میكردیم شوخی میكند اما آینده ثابت كرد كه او
واقعا چنین میخواست. در دیماه سال هزار و سیصد و شصت ابراهیم ازدواج
كرد. همسر او شیرزنی بود از تبار زینبیان. زندگی ساده و پر مشقت آنان
تنها دو سال و دو ماه به طول انجامید از زبان این بانوی استوار شنیدم كه
میگفت:
عشق در دانه است و من غواص و دریا میكده سر فرو بردم در اینجا تا كجا سر بر كنم
عاشقان را گر در آتش میپسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه كوثر كنم
بعد از جاری شدن خطبه عقد به مزار شهدای شهر رفتیم و زیارتی كردیم و بعد
راهی سفر شدیم. مدتی در پاوه زندگی كردیم و بعد هم بدلیل احساس نیاز به
نیروهای رزمنده به جبهههای جنوب رفتیم من در دزفول ساكن شدم. پس از مدت
زیادی گشتن اطاقی برای سكونت پیدا كردیم كه محل نگهداری مرغ و جوجه بود.
تمیز كردن اطاق مدت زیادی طول كشید و بسیار سخت انجام شد. فرش و موكت
نداشتیم كف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و ملحفه سفیدی را دو لایه
كردم و به پشت پنجره آویختم. به بازار رفتم و یك قوری با دو استكان و دو
بشقاب و دو كاسه خریدم. تازه پس از گذشت یك ماه سر و سامان میگرفتیم اما
مشكل عقربها حل نمیشد. حدود بیست و پنج عقرب در خانه كشتم. بدلیل مشغله
زیاد حاج ابراهیم اغلب نیمههای شب به خانه میآمد و سپیدهدم از خانه خارج
میشد. شاید در این دو سال ما یك ۲۴ ساعت بطور كامل در كنار هم نبودیم.
این زندگی ساده كه تمام داراییش در صندوق عقب یك ماشین جای میگرفت همین
قدر كوتاه بود.
شركت در دفاع مقدس:
حاج احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج،
ماموريت يافت تا رزم بيامان خود را در جبهههاي جنوب ادامه دهد. او از طرف سردار
فرماندهي كل سپاه مامور شد با بكارگيري برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ
محمدرسولالله(ص) - كه بعدها به لشكر تبديل شد - را تشكيل دهد و فرماندهي تيپ مذكور
را نيز خود به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهي حاج احمد و ساير سرداران نامي
كردستان در معيت شهيد بروجردي راهي جبهههاي جنوب شدند تا تدابير نوين دفاعي كشور،
نظام فرهنگي يگان هاي رزمي منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را سامان بخشيده و آزادسازي
مناطق اشغالي خوزستان را سرعت بخشند. رزمندگان تيپ 27 محمدرسولالله(ص) براي ورود
به مصاف فتحالمبين پس از طي يك دوره فشرده آموزشي توسط حاج احمد، خود را آماده
كردند و در شب دوم فروردين ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پيكار
شدند و در اين نبرد پيروزمند نقش اساسي ايفا كردند. پس از مدتي زمينه اجراي عمليات
بيتالمقدس در دستور كار يگان هاي رزمي قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسئوليت خطير
فرماندهي تيپ، در تمامي ماموريت هاي شناسايي شركت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن
از نزديك راه كارهاي مناسب عمليات را شناسايي ميكرد. در شب دهم ارديبهشت ماه سال
1361 عمليات بيتالمقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهي حاج احمد از دو محور
به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز -
خرمشهر بود كه با عبور نيروها از ورود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهتدهي شده
بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بيوقفه يگان هاي توپخانه ارتش بعث عراق،
رزمندگان اسلام توانستند نيروهاي دشمن را در اين محورها زمينگير كنند و كليه پاتك
هاي آنها را دفع نمايند.يكي از فرماندهان عملياتي جنگ در مورد نقش حساس ايشان در
عمليات بيتالمقدس ميگويد: اگر فرماندهي قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول
عمليات بيتالمقدس روي جاده اهواز - خرمشهر حاج احمد نبود عمليات به مشكلات زيادي
برخورد ميكرد. او در همانجا اسلحه كلاشينكف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت
ايستادگي كرد و رزمندگان نيز با تأسي به او مقاومت بسياري از خود نشان دادند كه در
نهايت جاده اهواز - خرمشهر حفظ شد. او به رغم جراحت وخيمي كه از ناحيه پا داشت حاضر
به ترك ميدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهاي مستحكم و ميادين متعدد
مين، نيروهايش را عبور داد و در نهايت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361
رزمآوران تيپ 27 حضرت رسول(ص) با جلوداري سردار حاج احمد متوسليان در كنار ساير
يگانهاي سپاه به خاك مطهر خرمشهر قدم نهادند. ايشان در عصر همان روز طي سخنان
كوتاهي خطاب به دريادلان بسيجي در برابر مسجد جامع خرمشهر چنين گفت: همه عزيزان ما
كه تا امروز در خوزستان غوطهور شده و به شهادت رسيدهاند براي حفظ اسلام عزيز بوده
هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شكر كه بالاخره توانستيم امروز با
آزادي خرمشهر قلب اماممان را شاد كنيم.
در پي آزادسازي خرمشهر، حاج احمد در
معيت ساير سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده كل قوا حضرت امام خميني(ره) مشرف
شدند. در آن ديدار حضرت امام خميني(ره) اين سرداران دلاور، به ويژه حاج احمد را به
گرمي مورد تفقد خاص خويش قرار دادند.
آزادسازي شهر مريوان:
اوايل خرداد 1359 ماموريت آزادسازي شهرستان
مريوان كه در تصرف گروهك هاي محارب بود، به وي محول شد. تسلط ضد انقلاب در مريوان
به گونهاي بود كه از پادگان اين شهر ميتوانستند افرادي را كه در سطح شهر تردد
ميكردند شمارش كنند. به همين دليل، به محض نشستن هليكوپتر در محوطه باند فرود، حاج
احمد و همراهانش زير آتش همهجانبه دشمن قرار مي گيرند. حاج احمد پس از ورود به شهر
و سازماندهي نيروها، با يورشي سهمگين و برقآسا توانست شهر مريوان و مناطق اطراف آن
را از لوث وجود گروهك ها پاك نموده و در اين شهر استقرار يابد. از همين زمان بود كه
مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به عهده ايشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهداي
بزرگواري چون حاج عباس كريمي، سيد محمدرضا دستواره، رضا چراغي، حسين قوجهاي، حسين
زماني، محسن نوراني و عليرضا ناهيدي به پاكسازي مواضع مزدوران استكبار اعم از
كومله، دمكرات و رزگاري پرداخت. ترس و وحشتي كه از او بر دل سياه ضدانقلابيون نشسته
بود به حدي بود كه به قول يكي از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر ميرسيد كه حاج
احمد قصد حمله به آنها را دارد، قواي ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجيح ميدادند و
مانند روباه از معركه ميگريختند. آزادسازي ارتفاعات دزلي مشرف بر شهر پنجوين عراق
كه در حكم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاك ايران اسلامي بود، را بايد از ديگر
دستآوردهاي مهارت رزمي قاطعانه حاج احمد و گروه اندك همرزمش در كردستان دانست.
جالب آنكه بنيصدر ملعون به شدت از هرگونه امدادرساني لجستيكي به نيروهاي سپاه در
كردستان (از جمله مريوان) خودداري ميكرد و حتي دستور اكيد و مكتوب داده بود تا به
سپاه مريوان حتي يك فشنگ هم تحويل داده نشود و بدين گونه حاج احمد در چنين وضع
دشواري به نبرد مظلومانه سرگرم بود. پس از حذف باند بنيصدر از دستگاه اجرايي كشور
- در دي ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اكرم(ص) - عمليات سرنوشت
ساز محمدرسولالله(ص) از دو محور مريوان و پاوه بر روي منطقه خرمال توسط حاج احمد
و شهيد حاج همت رهبري شد كه در اين محور، رزمندگان اسلام به مرزهاي بينالمللي
رسيدند. اين عمليات در حقيقت سنگ بناي تاسيس تيپ 27 حضرت رسول(ص) به شمار ميرود.
مبارزه با ضدانقلاب
در كردستان:
پس از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از
همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع
خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه
در راس آنها دمكرات ها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس از تثبيت مواضع نيروهاي
انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت.. در ابتداي ورود به شهر بانه، به تلافي
كمين ناجوانمردانهاي كه ضدانقلابيون به نيروهاي ستون ارتش زده بودند، طي يك عمليات
دقيق ضدكمين خسارات سنگيني به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست
كشته از ضدانقلاب برجاي ماند. پس از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون
خود (شهيد محمد توسلي) براي فتح سنندج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از
سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون
محمد بروجردي و اصغر وصالي، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيهطلبان را شكست. در
زمستان سال 1358 به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه - كرمانشاه را كه در تصرف
ضدانقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهي او و همكاري سپاه پاوه شروع و با
موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس
از مدتي، با حكم شهيد بروجردي، به فرماندهي سپاه پاوه منصوب گرديد.
فعاليت سياسي - مذهبي:
او
در دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحث ها، مخالفت خود را با رژيم
ستمشاهي بيان ميكرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي استخدام
شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گرديد و به فعاليت هاي سياسي- تبليغي خود
ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال 1354 توسط اكيپي از كميته
مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف
فلكالافلاك خرمآباد در سلولي انفرادي گذراند. به روايت همرزمانش، با وجود تحمل
شكنجههاي جسمي و روحي فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك
گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومي منتقل كردند و حدود نه ماه را نيز در آنجا
گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامي از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت
بازگشت. پس از آزادي، در شروع قيام هاي خونين قم و تبريز در سال 1356، نقش رابط و
هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبي تهران عهدهدار شد و رابطهاي تنگاتنگ با
حركت هاي مكتبي محافل دانشجويي و روحانيت مبارز تهران داشت. با شدت يافتن روند نهضت
اسلامي و رويارويي مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پاي شهادت پيش رفت و در روزهاي
21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ايثار چشمگيري از خود نشان داد. با پيروزي معجزه آساي
انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته انقلاب اسلامي محل خويش را عهده دار شد. پس از
شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش
با حداقل امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت.
تولد و كودكي :
به سال 1332 ه.ش در خانوادهاي مومن و مذهبي در
يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي خود را در دبستان
اسلامي "مصطفوي" به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در بازار به شغل شيريني فروشي
اشتغال داشت، كمك ميكرد. احمد در همان سال هاي نوجواني با شركت فعال در هيات هاي
مذهبي و كلاس هاي قرآن در مساجد جنوب شهر، از ظلم و جنايات رژيم منحوس پهلوي آگاه
شد و با سن و سال كمي كه داشت قدم به ميدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پايان
دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351 موفق به
اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره تخصصي تانك را
گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد.
فهرستي از عملياتهايي كه شهيد همت در آن نقش بسزايي داشت: روانش شاد و يادش تا ابديت در تاريخ جاودانه
8) عمليات والفجر (2)
رمز عمليات: يا الله يا الله يا الله
هدف عمليات: خارج كردن شهرهاي كردنشين ميهن اسلامي از زير آتش دشمن و آزادسازي ارتفاعات مهم منطقه و مسدودكردن راه ضدانقلاب و تصرف پادگان حاج عمران
منطقه عملياتي: حاج عمران
نيروهاي عملكننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي ايران
فهرستي از عملياتهايي كه شهيد همت در آن نقش بسزايي داشت: روانش شاد و يادش تا ابديت در تاريخ جاودانه
5) عمليات محرم
رمز عمليات: يا زينب (سلام الله عليها)
هدف عمليات: آزادسازي جبال حمرين در جنوب دهلران
منطقه عملياتي: شرهاني، زبيدات و بيات، جنوبشرقي عين خوش
يگانهاي عملكننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي ايران
فهرستي از عملياتهايي كه شهيد همت در آن نقش بسزايي داشت: روانش شاد و يادش تا ابديت در تاريخ جاودانه
3) عمليات رمضان
رمز عمليات: يا صاحبالزمان ادركني
هدف عمليات: دور كردن آتش دشمن از شهرهاي جنوبي كشور و انهدام نيروهاي رژيم عراق
منطقه عملياتي: شرق بصره
وسعت منطقه عمليات: 1600 كيلومتر مربع
نيروهاي عمل كننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي ايران
فهرستي از عملياتهايي كه شهيد همت در آن نقش بسزايي داشت: روانش شاد و يادش تا ابديت در تاريخ جاودانه
2) عمليات بيتالمقدس
رمز عمليات: يا عليبنابيطالب
هدف: آزادسازي خرمشهر، پادگان حميد، هويزه، خيبر، حسينيه
منطقه عمليات: غرب كارون ـ جنوبغربي اهواز و شمال خرمشهر
وسعت عمليات: 6000 كيلومتر مربع
يگانهاي عملكننده: ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
تعداد صفحات : 3